سعید بیابانکی، شاعر و پژوهشگر ادبی در هفدهمین برنامه چشمه حکمت ایکنا که به مناسبت ماه مبارک رمضان تهیه شده، با سلام به همه همراهانِ همدلِ «چشمه حکمت» گفت: در این برنامه قرار است که به اختصار به مفهوم «قناعت» در شعر و ادبیات عرفانی بپردازیم که شعرا و عرفای ما به یادگار برای ما گذاشتهاند.
«قناعت؛ بسنده کردن است به آنچه بُوَد و بیشتر را طلب ناکردن.»؛ این از رساله قشیریه است و در ادامه از همین منبع فرموده است: «گفتهاند قناعت آرام دل بُوَد به وقت نایافتن آنچه دوست داری.»
در کتاب «مشرب الرواح» چنین میخوانیم که «حقیقتِ قناعت طلب پاکی و تجرید درون و دل است، از التفات به مخلوقات. تا اینکه طریق حُب الهی از شائبههای ریا و شرک پاک گردد. و گنجِ توکل به وسیله آن گشوده شود.»
عطار در «مصیبتنامه»؛ مُلکِ قناعت را از هر چیز برتر میداند:
هیچکس را در جهان بحر و بَر
از قناعت نیست مُلکی بیشتر
قناعت کن که آن مُلکی است جاوید
که زیر سایه دارد قرص خورشید
مولانا هم در مثنوی چنین فرموده است:
از قناعت کِی تو جان افروختی
از قناعتها تو نام آموختی
گفت پیغمبر، قناعت چیست؟ گنج
گنج را تو، وا نمیدانی ز رنج
چون قناعت را پیمبر گنج گفت
هرکسی را کِی رسد گنج نهفت
از قناعت هیچکس بیجان نشد
از حریصی هیچکس سلطان نشد
حرص مانند خزان و قناعت چون بهاری روحافزاست، آنگونه که مولانای بزرگ در دیوان شمس هم اشاره کرده است:
حرص خزان است و قناعت بهار
نیست جهان را ز خزان خرمی
امیدوارم که از این درس گفتار نیز بهره برده باشید.
انتهای پیام